همسه

آنان که رفتند کار حسینی کردند، آنان که مانده اند باید کار زینبی کنند و الا یزیدی اند...

همسه

آنان که رفتند کار حسینی کردند، آنان که مانده اند باید کار زینبی کنند و الا یزیدی اند...

در نجف یافته ام چاره ی ناچاری را

آخرین مطالب

  • ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۰۳ ...

۷ مطلب با موضوع «اجتماع و سیاست» ثبت شده است

از فوت حجت السلام هاشمی ناراحتیم اما از میراث او داغدار. هاشمی رفسنجانی  رفت اما میراث او، حالاها قصد رفتن از اقتصاد و فرهنگ کشور ما را ندارد. 

جنگ و خرابی های ناشی از آن بهانه ای شد تا سیل مدیران تکنوکرات به سمت پست های مدیریتی و اجرایی در دولت هاشمی روان شوند. تکنوکرات‌ها هم موظف بودند جغرافیای ایران را آباد کنند به قیمت نابودی بخش عظیمی از مردم آن. تفکری که به دنبال عمران و آبادی و احداث سد و کارخانه به  "هر قیمت" بود به این سوال پاسخ نداد به هرقیمت برای "چه کسی"؟  در نتیحه اولین قربانی سیاست های اقتصادی دولت هاشمی، "عدالت" بود.

ساده زیستی و برابری و تکریم مستضعفان خیلی زود جای خودش را به توجیهاتی داد که میگفت اگر در کنار ساختن یک سد، 500 میلیون هم (در آن سال ها!) اختلاس شد گیر ندهید!

اجرای نسخه های بانک جهانی معنای دیگرش این بود که باید کمی لبه تیز ایدئولوژی انقلاب پابرهنگان تراش بخورد و مرد شکنجه دیده زندان های ساواک نمی خواست بپذیرد نسخه بانک جهانی را همان هایی نوشته اند که به افسران ساواک آموزش شکنجه کردنش را آموخته بودند.

خصوصی سازی هایی که قرار بود دولت را کوچک و خدمت را بزرگ کنند اما دست آخر حاصلش چیزی نبود جز اضافه شدن واژگانی نظیر "رانت" و "آقازداگی" و "نوکیسه" به دایره لغات سیاسی جامعه ایران.

شکاف طبقاتی  با سرعت هرچه تمام تر جامعه را به دو نیم تقسیم میکرد که نیم سنگین تر آن، مردمی را شامل می شد که نتوانستند درد فقر خود را با نسخه "مانور تجمل" هاشمی رفسنجانی درمان کنند و سهمشان از توزیع ثروت در دولت سازندگی چیزی نبود جز تورم 50 درصدی و ادامه حیات در جامعه مصرف زده ی تجمل پرست که به تدریج در آن "پول و ثروت" برابر با شان و منزلت اجتماعی محسوب می شد.

پیکر حجت السلام هاشمی امروز بر دستان مردمی بلند شد که بیشترشان نه ویلایی در زعفرانیه دارند و نه رانتی برای عضویت در هیئت مدیره ها. آن هایی که روزگاری تن خود را در برابر موشک ها قرار دادند و لابد خبر نداشتند دنیای فردا، قرار است دنیای گفتمان باشد نه موشک! همان ها که سال 88 نامه ی بدون سلامی را دریافت کردند تا بفهمند اگرچه دولت، دولت هاشمی نیست اما ملاک همچنان رای شمیرانات است و در این میان احتمالا آقازاده های انگلیس نشین هم پخش زنده ی مراسم را از شبکه های ماهواره ای تماشا کردند و شاید فاتحه ای نثار باعث و بانی موقعیت امروزشان!


الف سین
۲۱ دی ۹۵ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر

نمیدانم دغدغه زمانه ی ماست که به دلیل حجم بالای تهاجمات فرهنگی، همگی دغدغه کار فرهنگی داریم، یا دغدغه زمان و اقتضای دوران سنی ست که جوان دوست دارد کار کند و اثر گذار باشد! احتمالا مخلوطی از هردو که اولی بیشتر طعمش زیر زبان حس می شود! یک مخلوط ناهمگن!

مثل خریدارهایی که با عبارت ِ " بریم یه چرخ بزنیم برمیگردیم" اجناس همه مغازه ها را تست می‌کنند، در دریای موضوعاتی که می شود در آن کارفرهنگی کرد، من هم رفتم چرخ هایم را زدم و دیدم امروز چیزی واجب تر و مهم تر از بحث خانواده و به خصوص جایگاه "مادری" نیست! 

تضعیف و تحقیر و نابودی جایگاه مادر و مادری، درد دیروز و امروز نیست، می توان ادعا کرد حتی در دوران طاغوت هم  مملکت ما با این سم پاشی رو به رو بود اما کمتر کسی به آن دقت می کرد، حتی بعد از انقلاب هم تا همین چند سال اخیر نگاه کمتر کسی نگران این داستان می شود که آقا اوضاع "مادر" در جامعه وخیم است!  وخیم تر ازین که خود مادر دیگر مادر بودن را دوست ندارد ؟

در واقع داستان فراتر از این حرفاست، هرجا کشوری در حال توسعه بوده و اهل باج دادن به کدخدا نباشد، یعنی مسلمان باشد، باید منتظر انواع نسخه های پنهان و آشکار برای مردمانش که به نیت نابود ساختن فکری و اعتقادی آن ها پیچیده می شود باشد.  چه حکومت دست مسلمان های آن دیار باشد چه نه. اگر مسلمانی محکوم به استفاده از این نسخه ها هستی.

به کشور خودمان که نگاه میکنم، ریشه همه مشکلات به دو چیز بر میگردد، یکی تربیت، یکی لقمه، اولی برعهده مادر است معمولا دومی بر عهده پدر. یعنی در شرایط عرف معمولا این تقسیم بندی حاکم است. هردوی این ها اما امروز حال مسمومی دارند که من با علم ناقصم اولی را ریشه ی همه ی اتفاقات می دانم.


در پازل مشکلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، قطعه گمشده قطعه تربیت است.  تربیتی که وظیفه آن بر دوش مادر گذاشته شده است. 

از  اقدامات آشکار و نسبتا مستقیم نظیر فیلم های شبکه های ماهواره ای و ریختن قبح رابطه با نامحرم توسط شبکه های اجتماعی بگذریم، تعریف جدیدی از وظایف زن و تعریف جدیدی از استقلال و حقوق زن در حال ارائه شدن است.  مصادیقی برای تایید این ادعا وجود دارد:

یک: چند سال پیش تعدادی از فعالین فمنیست اقدام به تهیه منشو حقوق زنان کردند که در بندهایی از آن، حقوقی نظیر حق مالکیت بر بدن مطرح شده بود. در واقع حق زنا و همجنس بازی را برای زنام قائل شده بود. این داستان برای زمانی است که خبری از شبکه های اجتماعی نبود. بعد از آن اقداماتی نظیر کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز و بعد تر با آمدن شبکه های اجتماعی کمپین های مختلف نه به حجاب اجباری و امثالهم... که تا کنون نیز ادامه دارد. در اینجا باید به نسخه ای که آلن تورن برای براندازی در جامعه ایران پیچاند و تقدیم جناب مهاجرانی و وزارت خارجه وقت کرد هم اشاره کنیم که گفته بود روی یک قشر سرمایه گذاری کنید آن هم دختران دانشجو! انتخاب دقیق و هوشمندانه ای هم بود. دانشجو سرش درد میکند برای اعتراض، جنس زن هم در جامعه ایران مورد بی مهری های زیادی از سوی عرف غلط جامعه قرار گرفته، جمع این دو می تواند ابزاری خوبی برای فشار آوردن به حکومت شود. تبدیل یک اعتراض مدنی به یک اعتراض سیاسی. ولا بد بعدتر این دختران قرار بود تبدیل شوند به سفیرانی که سبک زندگی جدیدی را برای زن ایرانی به ارمغان آورده اند، سبکی از زندگی که در آن زن دیگر با زن بودنش قرار است شناخته شود و نه با مادر بودنش! جمله قشنگی که در نگاه اول چشم را می رباید ولی تهش چیزی نیست جز زن به اصطلاح مستقلی که هم پول دارد هم روابط آزاد جنسی، اما خبری از خانواده نیست، آن هم تا وقتی که در سن جوانی است، وقتی که از این سن عبور کرد،  دیگر شعارهای خوش رنگ و لعاب فمنیستی برنامه ای برایش ندارد. زن با زن بودنش شناخته شود یعنی چه؟ اگر منظورشان قدرت روحی و فکری زن است که مگر مادری مانع این امر است؟ مگر مادرها قدرت روحی و فکری ندارند؟ عرصه مادری که اتفاقا عرصه ظهور قدرت های فکری و روحی است! اگر هم منظورشان بحث جسم است که تکلیف اش معلوم است. زن را باور کنیم با زن بودنش، یعنی با جاذبه های جنسی اش. سخیف ترین نگاهی که می شود به یک زن داشت.

 ما در جمهوری اسلامی، در تعریف و اکرام جایگاه مادری ضعیف عمل کردیم که چنین تعریف های بیخودی به خورد دانشجویان و مردم ما داده شده است. مادری یک مرحله بالاتر از زن بودن است. مادری آرمان زن بودن است نه هویت بخشی به جنس زن. مقام مادری دقیقا مثل مقام شهادت می ماند که کمال یک انسان را نشان می دهد. زن وقتی به مادری می رسد به مرحله مهمی از کمال میرسد. در دوران بارداری خدا با دمیدن روح در جنین مستقیم با مادر حرف می کند! این جایگاه را به چند میلیون حقوق در ماه و چند مدرک ارشد و دکترا می شود فروخت؟

دو: سازمان ملل. آژانس ها و کنوانسیون هایش همگی به انحا مختلف در حال دور کردن زن از جایگاه مادری هستند. 

  •  صندوق جمعیت و دفتر بهداشت جهانی،  از پیش از انقلاب دخالت گسترده ای در ریل گذاری مسیر حرکت زنان جامعه ایران داشته که  بعد از انقلاب رفتارش پررنگ تر شد. ارائه 13 روش عقیم سازی دائم و موقت، کسب مجوز از علما برای شکستن باور جامعه ایرانی که جلوگیری از بارداری و سقط کار بدی نیست!!!، شعار فرزند کمتر رفاه بیشتر، برگزاری ده ها همایش در خصوص عقیم سازی، تجهیز میلیاردی خانه های بهداشت و اجبار بهداشتیاران به ارائه خدمات جلوگیری به زنان و اقدامات بسیاری از این دست همگی تلاشی بود تا خانواده شلوغ ایرانی را به خانواده دو نفره ای تبدیل کند که اساسا چیزی به نام مادری دیگر تعریفی نداشته باشد! 
  • دخالت در مسیر قانونگذاریو اجبار ایران به پیوستن به کنوانسیون های مختلف یکی دیگر از اقدامات سازمان ملل برای فروپاشی نهاد خانواده در ایران است، اجبار ایران به اجرای کنوانسیون هایی که ایران را موظف میکرد در تمام رشته ها پذیرش دانشجوی دختر و پسر برابر باشد و کنوانسیون هایی که ایران را مجبور به استخدام های برابر آن هم با شرایطی ویژه میکرد. که نمونه اش را سال های پیش و در پی جداسازی محیط کاری زنان از مردان در شهرداری دیدم که صدای معاون زیر کار درآمد که این اقدام خلاف کنوانسیون های جهانی است!  اول زن را از خانه جدا می کنند بعد هم روزی هشت ساعت 9 ساعت در کنار نامحرمان نگه میدارند که کنوانسیون های جهانی را اجرا کنند! در واقع کمتر کسی خبر دارد که بسیاری از سیاست های اتخاد شده در بحث پذیرش دانشجو استخدام، همگی بر اساس امر کنوانسیون های جهانی است و این خوش خدمتی ها هم همگی گزارشش به دست مسئولین ملل متحد رسیده و لابد تکه استخوانی را هم به صورت بورس تحصیلی یا هدایای نقدی یا کرسی مقام مشورتی جلوی مسئول مربوطه پرت می کنند.
سه: ماهواره، تلویزیون، سینما، اینترنت و شبکه های اجتماعی - آن چه در این وادی ها در حال صورت گرفتن است خداروشکر از کسی پوشیده نیست و بچه های دغدغه مند اگر کاری هم از دستشان بر نمی آید حداقل فریاد میزنند که فلان فیلم محتوایش زباله ی متفعنی است که به اسم روشنفکری در مغز مردم می کنید! 

اما تفاوت مورد اول و دوم با مورد سوم در این است که در دو مورد بالا، جمهوری اسلامی خود با دست خود دارد قبری برای مادرنشان تهیه می کند! اجرای سی ساله قانون تنظیم خانواده توانست در ذهن مردم این را فرو کند که فرزند بیشتر زن را از زندگی کردن دور میکند! و برای زن وظایف و آرمان های دیگری را تعریف کرد. زن موفق را زن مستقل خصوصا در عرصه اقتصادی معرفی کردند که وجود بچه دست و پایش را میگیرد. حالا دیروز صحبتشان بچه بود امروز دردشان نهادی به اسم خانواده است. اصلا چرا باید خود را اسیر فردی به نام شوهر کند؟ نیاز عاطفی خود را با همین روابط قبح ریخته یا فوقش با ازدواج سفید می تواند ارضا کند و نیاز جنسی خود را هم لابد از همین طریق ها! در واقع از هر طریقی که برای او الزام و تعهدی نیاورد. 

مشکل غرب با زن ایرانی، تعهد او به خودش و خانواده اش است. طبق اسناد ملل متحد، ازدواج دختر 17 ساله ممنوع است اما روابط نامشروع  و ارتباط جنسی برای او باید آزاد باشد و جلوگیری ازین ارتباط ممنوع دانسته شده! 
یعنی هر غلطی خواستی بکن اما زیر بار تعهد نرو! تعهد یعنی تشکیل خانواده، تعهد یعنی من وظایفی را میپذیرم!  تعهد یعنی همان چیزی که رسول خدا آن را جهاد اصلی زن دانست.

چه قدر پیامبر(ص) خوشگل کار کرده است. کار فرهنگی را باید برویم زانو بزنیم و از رسول ا.. یاد بگیریم. یک سری وظایف هست که فقط از دوش زن بر میاید، حالا پیامبر(ص) نمی آید بگوید تو به وظیفه ت عمل کردی، بلکه می گوید تو جهاد کردی! جهاد که این همه آیات و روایات برایش داریم ! جهاد، عنصری که غرب گشته و گشته و در دین اسلام این را پیدا کرده و آن را با تشکلی داعش و اسلام هراسی شروع به تخریبش کرده است. 
در واقع پیامبر(ص) بدون ذره ای تعارف، چنان شان و جایگاهی به زن می دهد که دیگر زن برای اثبات خود لازم نیست برود به اسم حضور در جامعه کار کند، برود سال ها وقت بگذارید و مدرک دکترا بگیرد،  راضی به انواع خودنمایی ها شود و به این ترتیب فکر کند حالا در جامعه حضور موثر پیدا کرده و حقوقش با مرد برابر شده ! 

مشکل ما این است که همیشه در فیلم هایمان، مادر را زنی ساده و ساده لوح نشان دادیم که تماما احساس است و تحمل ناراحتی فرزندش را ندارد. زن را بشور و بساب نشان دادیم در حالی که همه میدانند دین وظیفه بشور  و بساب برای زن در نظر نگرفته ! مشکل ما مشکل عرف بیمار جامعه ایران به خاطر برداشت سطحی از دین بود. اسلام آمده که ویرانه های مارا آباد کند، که بوی تعفن سنت های جاهلیت مارا بشوید و معطر کند اما ما از دین پوسته اش را هم به درستی نفهمیدیم چه برسد به مغزش! 
روایات حسن تبعل روایاتی که در خصوص زن آمده، همگی زن را به مرتبه ای از شان و غرور می رساند که آرمان هایی نظیر اشتغال و مدرک دکتری داشتن مقابل آن سخیف جلوه می کند! البته این به معنای بد بودن درآمد مالی و تحصیلات تکمیلی نیست، اما همه این ها اگر در خدمت رشد زن و رشد جامعه نباشد مفتش هم گران است. استقلال مالی دارد اما تعهدی به فرزند و خانواده اش نه! مدرک دکتری دارد اما خانواده نه! واقعا این چه معنای احمقانه ای است که برای رشد و پیشرفت از خودمان در آوردیم. یکی باید داد بزند آقا به خدا پادشاه لخته لخت است باور کنید لخت است.

امروز جمهوری اسلامی بیشتر از هرچیزی نیاز دارد تا جایکاه واقعی مادر را به زنانش و به مردانش نشان دهد. باید جایگاه مادری تکریم شود. نه با چهارتا بیلبورد و همایش! بلکه در عمل. در قانونگذاری باید مثل غربی ها که بهترین حمایت هارا از مادر ها دارند، بهترین قوانین حمایتی را داشته باشیم ( البته درد غرب برای این است که زن را ساکت نگه دارد به هرحال وقتی روابط جنسی آزاد است باید فکری هم به حال بعدش کنند)، باید فیلم ها و سریال ها و علوم انسانی ما دست از نوشخوار کردن مزخرفاتی که خود غربی ها هم به آن عمل نمی کنند اما برای ما نسخه اش را پیچیده اند بردارند. 


پ.ن: متن اگر غلط املایی دارد به دلیل تند تایپ کردن است.
پ.ن 2 : در این باب خیلی می شود نوشت از زوایای دیگر و عوامل موثر دیگر. 
الف سین
۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۲۷ ۱ نظر
زمستان سال 1380 بود که آلن تورن نظریه پرداز فرانسوی «جامعه مدنی»، که به عنوان تحلیلگر «جنبش های اپوزوسیون» شناخته می‌شد، به دعوت عطاا.. مهاجرانی برای برگزاری جلسات مشترک! با مسئولان دولت اصلاحات که اکنون برخی از آنان خود از  رهبران اپوزوسیون هستند وارد ایران شد. آلن تورن با این هدف وارد کشور شده بود که به عنوان تحلیلگر و مشاور «حرکت‌های براندازانه» بتواند راهکاری را پیش پای مسئولین دولت اصلاحات قرار دهد تا با مدیریت و هدایت و تحریک جنبش های اپوزوسیون داخل نظام  تحت عنوان جنبش های مدنی! شروع به مقابله با حاکمیت کرده و برای تغییر و براندازی آن تلاش کنند.
 
الف سین
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۲۰ ۰ نظر
پس از اعلام وجود بحرانی با نام «کاهش جمعیت»، انگشت اتهام کارشناسان امر به سوی قانونی گرفته شد که تا امروز به مدت 21 سال بدون آنکه دیگر به آن احتیاجی باشد در حال اجرا است. قانون تنظیم خانواده مصوب سال 1372، قانونی بود که اساس آن تلاش برای پایین نگاه داشتن جمعیت کشور بود و با اجرای آن نرخ باروری طی یک دهه نرخ باروری کشور از 6.4 فرزند به زیر 1.8 فرزند رسید! کاهش نرخی که به اذعان کارشناسان جمعیتی و مسئولین وزارت بهداشت بسیار خطرناک و غیر علمی بوده است. 
 
 
در این میان، همزمان با تلاش های مجلس برای عبور از قانون تنظیم خانواده مصوب سال 72،  و تصویب قوانین جدید و سیاست های مشوقی افزایش جمعیت، زمزمه هایی در مخالفت با تصویب این سیاست ها، از سوی  برخی گروه ها و افراد شنیده شد که با وارونه جلوه دادن حقایق سعی در انحراف افکار عمومی برای محق نشان دادن دعوی خود داشتند.
 
 
این افراد با طرح شعار «حق داشتن فرزند و تعداد آن» با تصویب قوانین جدید و حذف قانون تنظیم خانواده مخالفت خود را اینگونه عنوان کرده اند که نبایستی با تصویب قوانینی مردم را در داشتن یا نداشتن فرزند اجبار کرد، این جمله اگرچه در اصل صحیح است اما باید از این افراد پرسید کدام قانون است که این حق را از خانواده ها سلب کرده است؟
 
 
قانون تنظیم خانواده که از 21 سال پیش تا کنون در حال اجراست، تا مدت ها جلوی بیمه شدن فرزندان چهارم خانواده ها را گرفته بود. در کنار آن به مادرانی که قصد داشتن بیشتر از  3 فرزند داشته باشند اجازه مرخصی زایمان داده نمی شد تا جایی که بسیاری از زنان به خاطر حاملگی بالای 3 فرزند از محل کار خود اخراج می شدند! در کنار این موارد، ترویج عمل عقیم سازی دائمی یعنی وازکتومی و توبکتومی، با کمترین هزینه و حتی رایگان، تمامی این موارد آیا «حق خانواده ها را داشتن یا نداشتن فرزند» محدود نمی کند؟ چطور میتوان شعار نگرانی از دست رفتن حقوق مردم سر داد و همزمان از ماندگاری قانونی حمایت کرد که حق داشتن بیشتر از 3 فرزند را عملا زیر سوال برده است؟
 
 
محض اطلاع این افراد باید به اظهارات یکی از معاونین سازمان تامین اجتماعی اشاره کرد، محمدحسن زاد در فروردین ماه امسال آمار تاسف برانگیزی را از اخراج زنان به دلیل مرخصی زایمان اعلام کرد که طی آن از میان 145 هزار زنی که از مرخصی زایمان استفاده کرده بوده بودند، 47 هزار نفر آنان پس از بازگشت از مرخصی اخراج شدند. شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان رئیس جمهور نیز چندی پیش اعلام کرد هفته ای 20 شکایت مبنی بر اخراج پس از گرفتن مرخصی زایمان به این معاونت ارسال میشود!
 
 
حال جای این سوال مطرح میشود آیا با وجود چنین تهدیداتی که برای مادران باردار وجود دارد همچنان می توان ادعا کرد حذف قانون تنظیم خانواده و سیاست هایی که از جنس این قانون هستند مخالف حقوق داشتن فرزند برای خانواده ها است؟
 
 
از سوی دیگر اخیرا با تلاش مجلس برای برداشتن و حذف عقیم سازی دائمی یعنی وازکتومی و توبکتومی مجدد این شعار پر فریب از سوی این افراد که بعضا حقوقدان نیز هستند مطرح شده است، مجددا و مکررا باید پرسید آیا مجوز برای عقیم سازی مردان و زنان جامعه با «حق داشتن فرزند» در تضاد نیست؟ عقیم سازی دائمی در مردان یا همان وازکتومی عملی است که امکان برگشت پذیری برای آن وجود ندارد و فردی که به این عمل تن داده است اگر در آینده تصمیم به داشتن فرزند بگیرد به دلیل برگشت ناپذیر بودن این نوع عقیم سازی ابدا امکان داشتن فرزند را دیگر ندارد و به عبارت دیگر آن فرد از داشتن یکی از حقوق اصلی و مهمش محروم شده است!
 

افرادی که مدعی هستند سیاست های تشویقی افزایش جمعیت با حق داشتن و تعداد فرزند در تضاد است باید متوجه شوند که تشویق خانواده ها برای داشتن فرزند با حقی که بالا از آن یاد شد در تضاد نیست بلکه تهدید مادران باردار به اخراج از محل کار و عقیم سازی دائمی والدین است که با «حق داشتن فرزند و تعداد آن» در تضاد است.


منتشر شده در جوان آنلاین
الف سین
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر

پس از فتنه سال 88 بود که بسیاری از فعالان فمینیست نقاب از چهره فعالیت های بی سروصدای خود برداشته و عملا به همراه جریانات دیگر وارد فاز براندازی دربرابر نظام شدند. هم پیش از سال 88 و هم بعد از آن و با پس زدن این افراد و جریانات توسط اکثریت جامعه، برخی از آنان فرار را بر قرار ترجیح داده و مطابق آن چه قابل پیش بینی بود به اپوزوسیون خارج از کشور پیوستند. 
 

 
تلاش برای براندازی، اصلی ترین هدف تقویت جنبش های فمینیستی در ایران توسط سرویس های غربی است. اوج گواه این مطلب، سفر نظریه پرداز مشهور فرانسوی، آلن تورن به ایران در آبان سال 76 و به دعوت عطاا.. مهاجرانی بود. آلن تورن که به عنوان چهره سرشناس نظریه پردازی جامعه مدنی شناخته می‌شود، پس از حضور در ایران در جلسات مشترکی که با چندین نهاد و دستگاه از جمله موسسه مطالعات وزارت امور خارجه، مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها، دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران و... داشت، راه حل خود برای براندازی نظام و کنار گذاشتن حاکمیت،  میدان دادن به گروه های فمینیستی تحت عنوان انقلاب زنان دانست. وی معتقد بود باید با تحریک دختران دانشجو و فعالان فمینیست و با طرح شعارهایی پر رنگ و لعاب، آنان رابه صف اول جنبش های اعتراضی و اپوزوسیون تبدیل کرد. 
  
 

الف سین
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر

سیستم آموزشی در کشور به دو بخش آموزش و پرورش و آموزش عالی تقسیم شده است. طبق بند سی‌ام قانون اساسی، فراهم کردن زمینه تحصیل رایگان برای دانش‌آموزان از وظایف دولت بوده و افراد در این بازه سنی موظف هستند این تحصیلات رایگان را طی کنند. اما همه حرف و حدیث‌ها به مقطع دوم سیستم آموزشی در ایران یعنی تحصیلات عالی و نحوه ورود متقاضیان به آن بر می‌گردد.

کنکور، تا همین چند سال پیش که تعداد دانشگاه‌ها نسبت به امروز کم و ظرفیت پذیرش در آنها پایین بود، مهم‌ترین سد و سنگی بود که در راه جوانان متقاضی ورود به دانشگاه وجود داشت. همین امر سبب شد رقابتی علمی در بین داوطلبان ورود به دانشگاه شکل بگیرد و دست آخر افرادی می‌توانستند وارد دانشگاه شوند که از لحاظ کسب نمره علمی از سایرین بالاتر بودند. شانس این افراد نسبت به سایرین در این بود که مزد تلاش خود را به صورت تحصیل رایگان در دوره‌های روزانه دانشگا‌ه‌های دولتی می‌گرفتند. البته این پایان ماجرا نبود و دانشگاه آزاد نیز در سوی دیگر قضیه با شرایط رقابت سخت که تنه به تنه آزمون دانشگاه‌های دولتی می‌زد در حال پذیرش دانشجو بود اما تنها امتیاز قبول شدگان این دانشگاه آن بود که فقط می‌توانستند تحصیلات خود را در مقطع عالی ادامه دهند و به ناچار باید شهریه تحصیل خود را از جیب می‌پرداختند.

الف سین
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۳ ۰ نظر

محیط زیست، به دلیل آن که مستقیما بر شهروندان جامعه در حال اثر گذاری و اثر پذیری است، همواره از موضوعاتی بوده که سهم زیادی در مشغول کردن افکار عمومی به خود داشته است و دولت‌ها نیز مکررا از این مدخل مورد نقد و اعتراض قرار گرفته اند.

امروزه مسائل شاخص در محیط زیست نظیر آلودگی هوا، بازیافت، حفظ گونه های نادر جانوری و گیاهی، آلودگی آب‌ها و سایر مواردی از این دست تبدیل به محوری برای مطالبه گری از سوی گروه های فعال در بحث محیط زیست از دولت‌ها شده است.

الف سین
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۸ ۰ نظر